اولین درس فیلم هتل خود را به خاطر دارید؟ مقداری اخبار را {گرفتم خرید گرفتم دریافت کردم
در ادامه 25 تا از برترین فیلم های زامبی را معرفی میکنیم. در «عزیزیم» یا-ی نخست طولانی و یا-ی دوم کوتاه است، الفِ «مایه» هم طولانی است، در «عز و شرفیم» «ز» تشدید دارد و «و» در اینجا و اکثر ترکیبات دیگر متصل با لغت قبل و بعد خود «او» خوانده میشود و نه «وَ»، و یا مثلاً در «کوچه ده بازارده»، «کوچه» در اینجا باید با «او» ی بلند خوانده شود kuuçə یعنی «او» ی طولانی و نه طوری که معمولاً در ترکی آذری یعنی بصورت «او» ی با «اوملاوت» و کوتاه küçə تلفظ میکنیم. دنی ویلنوو برای ساخت این فیلم از بخش دوم رمانی با همین نام اثر فرانک هربرت نوشته شده در سال ۱۹۶۵ الهام گرفته است. ژانر ماجراجویی به داستانهایی اشاره دارد که در آنها سفر کردن و مواجه شدن با اتفاقات غیرقابل انتظار، بخشی جدانشدنی از قصه باشد. اولین نسخه از کتابهای «بازی گرسنگان» در سال ۲۰۰۸ چاپ و با استقبال بینظیری از سمت خوانندگان مواجه شد. او متوجه میشود که دارای یک قدرت ماورایی به نام شزم است که او را با مشکلاتی مواجه میکند.
در عوض آرنولد شوارتزنگر را داریم که باید با چنگ و دندان با یک شکارچی بیگانه در جنگلهای آمریکای مرکزی بجنگد. گاهی اوقات، انفجار چند هزار بیگانه مهاجم با سرب داغ و چند سخنرانی خوب کافی است. نقطه قوت اصلی فیلم برپا کردن این دنیای پیچیده به شکلی است که میتوان با تمام وجود باورش کرد. گلدبلوم نقش دانشمندی را ایفا میکند که به شکلی اتفاقی خود را تبدیل به موجودی کرده که ترکیبی از انسان و حشره است. در این فیلم ترس و وحشت بهخوبی از طریق صحنههای اکشن منتقل میشود اما آنچه در طول این فیلم اخرالزمانی دیده نمیشود دقیقاً همان چیزی است که گریبان بیننده را تا پایان ماجرا رها نمیکند، اتفاقی که علاقهمندان The Last Of Us بهخوبی آن را درک میکنند. اتفاقی که پیش از این سر فیلم «واندروومن» رخ داده بود. اما ناگهان با پیدا شدن سر و کلهی سکانسهای نبرد، فیلمساز از ساختن چند درگیری اساسی بازمیماند و تصاویر پیش رو، به کار فردی نابلد میماند که تازه پشت دوربین نشسته است. ناگهان اسمش همه جا سر زبانها افتاد و حتی اهالی سینما در آن سوی کشورش هم به سراغش رفتند و از او خواستند فلیمی غیر ژاپنی بسازد. تفاوت دیگری هم وجود دارد؛ انیمیشنهای آمریکایی این روزها مانند سینمای این کشور چندان بلندپرواز نیستند و اگر صدای تازهای از این جا یا آن جا به گوش میرسد، خیلی سریع جذب محفاظه کاری هالیوود میشود.
اگر بخواهیم فیلم «تلقین» را منتسب به ژانر خاصی کنیم، باید بگوییم که با اثری متعلق به سینمای علمی- تخیلی سر و کار داریم. اما این را در جای دیگری هم نوشته بودم: اگر هم روزی، روزگاری این قبیل طرز تفکرها و سیاستها لازمه دوران بود و آنگونه تند رویها ناگزیر بود، امروزه دیگر آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته و آن کارد دیگر به جای آنکه ما از آن استفاده کنیم، دست خود ما را میبرد. هنر، مخصوصا سینما به ما فرصتی میدهد تا احساسات مختلف را تجربه کنیم، و چه حسی بهتر از حس خوب؟ در زمانهای که همه چیز به هم ریخته است و گروههای مختلف مردمی به جان هم افتادهاند، تماشای این فیلم و داستانی که قدمتی به اندازه یک قرن دارد جالب خواهد بود. بعد از ایفای نقش نویسنده در چندین پروژه برای کارگردانان گوناگون، الکس گارلند بالاخره فرصتی پیدا کرد تا مهارتهای خود در کارگردانی را به نمایش بگذارد و در این مسیر، داستانی پیچیده و دیوانهوار از هوش مصنوعی و عناد را روایت میکند. یک محوطه تاریخی و دارای چند اثر تاریخی ثبت شده در یونسکو است که در جنوب دهلی قرار دارد و از چندین بنا تشکیل شده است که از مرمر و سنگ های سرخ و منقش به آیات قرآنی برجسته است ارتفاع منار آن ۷۲٫۵ متر و بلندترین مناره هند محسوب می شود.
نکته این که همه نوع شخصی با هر سن و جنسیتی در بین آنها یافت میشود و پس از گذراندن روز و کار کردن یا همان سرقت، آخر شب چون اعضای یک خانوداهی معمولی در کنار هم زندگی میکنند. برخی فیلمها، با استفاده از آزادی بیان، حقایقی را عنوان میکنند. پدر از پسرها میخواهد که چند روزی با هم به مسافرت بروند تا یکدیگر را بهتر بشناسند و این در حالی است که مسائل حل نشدهای میان آنها وجود دارد که خبر از دلخوریهایی عمیق میدهد … در حالی که اخیراً بیوه شده است و قرار است به زودی برای اولین بار مادر شود، روت نهتنها در مورد مسائل معمولی از قبیل خوابآلودگی و راشهای بیدلیل بلکه همه چیز سوءظن دارد. اولین فیلم بلند جرارد بوش و کریستوفر رنز مسائل نژادی آمریکا را در سطح مختلفی نمایش داده است. درست هم هست. در سطح وسیع، مردم، خواندن و نوشتن درست ترکی آذری را وقتی یاد خواهند گرفت که که بخواهند و بتوانند آن را در مدارس یاد بگیرند.
۵. اینکه آیا دولت مکلف است و اصولاً میتواند امکان تحصیل به همه زبانهای مورد درخواست و آرزوی هرکس را در مدارس دولتی بدهد بحث جدا گانهای است. مرغی که هر دانهای را از جایی بر میچیند و هر کاهی را از کوهی تقصیر هم با کسی نیست نه مدرسهای هست که این حرف و سخنهای تازه را بیاموزد و اگر هم باشد استادی نیست که از این معقولات تازه در آمد چیزی بداند اغلب استادان هنوز (و حتی امروز نیز) مشغول استنساخ جزواتی هستند که در عهد جوانی خود در کلاسهای مدارس فرنگ یادداشت برداشتهاند یا در مدارس طلبگی خودمان پیشنویس کردهاند. حتی اگر «28 روز بعد» با تقریباً تمام فیلم های آخر الزمانی موجود تفاوت زیادی دارد،اما بازهم قطعاً شما را متعجب میکند که در صورت شیوع زامبیها در زندگی واقعی چه خواهید کرد. ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام GOTG2IWTimeline وارد نشده است. حتی برای کیمیایی هم متأسف نیستم چون او باز هم یک فیلم پرفروش ساختهاست… یا در مثال دیگری میتوان نگاهی به فهرست بهترین فیلمهای اپلیکیشنها و سایتهایی چون IMDb و لترباکسد انداخت. فیلم دلهره آور درخشش شاهکار به تمام معنای استنلی کوبریک با بازی بی نظیر جک نیکلسون از ترسناک ترین فیلم های تاریخ سینما است که بدون استفاده زیاد از حقه های سینمایی، با موضوع روانشناختی و تنها با تکیه بر اجرای فوق العاده بازیگران چنان ترسی در دلتان خواهد انداخت که بی اختیار از عدد 237 و هر اتاقی که با این شماره علامت گذاری شده باشد دوری خواهید کرد!
اما او و ویل اسمیت هر دو جزء گرانترین چهرههای هالیوود بودند و دستمزدشان زیاد میشد. مارک وب هر دو فیلم مرد عنکبوتی شگفتانگیز را کارگردانی کرد. و آرتور مارکوم و مت هالوودی، مارک فرگوس و هاوک اوتسبی را برای نوشتن دو فیلمنامه آن استخدام کرد. تقابل دو غول بازیگری دنیا یعنی براندو و پاچینو در فیلم پدرخوانده از نکات جذاب این اثر تماشایی به حساب میآید که بسیاری از سکانسهای این فیلم را جاودانه کرده است. فیلم جنگی «لورنس عربستان» را با صفتهای بسیاری میتوان به خاطر آورد: عظیم، حماسی، غولآسا، دلربا، درخشان و غیره. چون به هر حال تماشاگران با سنین کمتر هم کارتون «مولان» را به یاد دارند. از همان نیمهی دوم قرن بیستم که شروع به ساختن انیمیشن کرد، تا به امروز کمتر کسی توانسته جهانی غریبتر و افسونگر از او در سینمای انیمیشن برپا کند. کارگردان از همین جا داستان پرسهزنیهای این دختر را به داستان خودشناسی او تبدیل میکند و در پس زمینه هم دردهایی را که مردم کشورش در طول سالهای جنگ جهانی دوم و پس از آن تحمل کردهاند قرار میدهد. سؤال مهمی است اما میتوان آن را این گونه پاسخ داد که برخلاف فیلمهای ابرقهرمانی امروز، این نیروها از جنبهای افسانهای سرچشمه میگیرند که ریشه در افسانهها و باورهای مردم آن ینگهی دنیا دارد و همچنین ارتباطی تنگاتنگ با تاریخ سرزمین چین دارند.
بدین معنا که کنار گرفتن از جمع و مناسبات آن تا حدودی خود خواسته و از جهانبینی فردی او سرچشمه میگیرد و انتخابی است. ایدهای ساده که تمام ساختمان اثر بر اساس آن چیده شده و تمام احساس ترس و تعلیق نهفته در آن هم از همان سرچشمه میگیرد. یکی از خیل عظیم فیلمهای لایو اکشن اخیر دیزنی، دیو و دلبر است؛ اقتباسی وفادار که هنوز برای مخاطب احساس تازگی میکند. خشونت مهارگسیخته، موقعیتهای غیرطبیعی و جلوههای ویژه ممتاز در فیلم ارهماهی، آن را به فیلمی جذاب برای مخاطبان تبدیل میکند. در این فیلم مانند بازی The Last Of Us شاهد درگیریهای عاطفی شخصیت اصلی برای حفاظت از کودکان تحت مراقبتش هستیم و به همین خاطر موقعیتهای بحرانی خطرناکتر جلوه میکنند. شاید به همین دلیل هم آثار او برخلاف تصور بسیاری که انیمیشن را مناسب کودکان میبینند، برای کودکان چندان مناسب نیست؛ او دست مخاطب را میگیرد و به جهانی پر از اضطراب و ترس میبرد و ناگهان رهایش میکند تا خود تجربه کند و به کشف شهود بپردازد.
ناگهان هوا تاریک شده و سر و کلهی اشباح ترسناکی پیدا میشود و … مخاطب سینما ناگهان با شاهکاری روبهرو شده بود که به نظر میرسید ظهور کارگردانی بزرگ را نوید میدهد. این اثر کمدی عاشقانهای است که با استقبال و فروش خوبی در گیشه روبهرو شد. فیلم برو بیرون تنها با یک بودجهی 5 میلیون دلاری ساخته شده است اما چنان گیشهها را فتح کرد که توانست به فروش 225 میلیون دلاری برسد و یکی از سودآورترین فیلمهای سال 2017 میلادی لقب بگیرد. نویسندگان بسیاری در سرتاسر دنیا این ادبیات را با جنایتها و قتلها و دزدیها ادغام کرده و گاهی از دل این قصهها، داستانهای ترسناکی بیرون کشیدهاند که در آنها جستجوگری به دنبال حل کردن معما است. به طور کلی، فیلم کمی به داستانهای علمی تخیلی سوررئالیستی فرو میرود زیرا بسیاری از اتفاقات عجیب و غریب در فیلم به تفاسیر مخاطب سپرده میشود. کمک کردن او به یکی از طرفدارانش و همراهی اجباری آنها با هم در ترکیب با گذشتهی او در قامت رونین باعث میشود همه چیز به عجیب ترین شکل ممکن پیچیده شود.
این سوال که با وجود فراموش کردن یکدیگر این دو دوباره ممکن است عاشق هم شوند و دوباره همان مسیر را تکرار کنند یا شرایط به شکل دیگری رقم خواهد خورد در دل فیلم تعلیقی ایجاد میکند که احساسات مخاطب را درگیر خود میکند. با اینکه دو شخصیت اصلی فیلم به وضوح با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکنند، اما باید به خاطر داشته باشیم که فیلم هفتاد سی یک فیلم کمدی است و به زودی قرار است ورق برگردد و اتفاقات خوب و البته خندهداری را رقم بزند. با نگاهی جامع میتوان دید که آثار برتر حاضر در این دو فهرست زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند و این علاوه بر نشان دادن مخاطبان متفاوت این دو نظرگاه، خبر از همان رقابت شدید برای اعلام بهترینها از هر طیف فکری هم میدهد. در بین فیلمهای برتر سال 2019 هم قطعا غافلگیریهایی وجود داشت. این فیلم با فرمت 16 میلیمتری ساخته شده است و پاییز سال 2019 در جشنوارههای مختلفی حضور داشت. فیلمهای مستند بسیاری شایستهی حضور در این فهرست بودند.
فیلمهای بسیاری با محوریت قاتلین سریالی ساخته شده است. قهرمان داستان یا همان عروس لباسی شبیه به لباس بروس لی در فیلم «بازی مرگ» (Game Of Death) به تن دارد که البته عمری بروس لی به تمام کردن فیلم هیچگاه قد نداد و اثرش با بازیگر دیگری ساخته شد. با قابهای چشمنوازی و دیالوگهایی که به سنت حاتمی شبیه شعر هستند. در نهایت هم فیلمی با اکشن در هم و برهم و داستانی پیش پا افتاده ارائه شد که چنگی به دل نمیزد. فیلمنامهی فیلم را هم خود بوش و رنز نوشتهاند و قصهای پر افتوخیز روایت کردهاند که اگر بیش از این دربارهی آن بگویم غافلگیریها و چرخشهای داستانی لو میرود. دیدن این فیلم اخرالزمان محور را از دست ندهید؛ داستانی درباره یافتن عشق در میان هرج و مرج! پیمان قاسمخانی؛ نویسنده و کارگردان سینمای ایران، پس از دیدن فیلم هتل در یادداشتی درباره این کمدی نوشت: «فیلم هتل رو در سینما دیدم و کیف کردم؛ چه فیلم خوبی!
از کوئنتین تارانتینو تا مارتین اسکورسیزی فیلم ساخته بودند و مثل همیشه سینمای مستقل هم برایمان چند نام تر و تازه داشت. اکثر فیلمهای زیرژانر سرقت زمانی موفق از کار در میآیند که سبک کارگردانی تر و فرز فیلمساز با یک شخصیتپردازی همدلیبرانگیز پیوند بخورد که قطب مثبت و منفی ماجرا را قابل درک کند و جهان و نگاه آنها را به زندگی بکاود یا مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد. از مجموع نقدهایی که بر فیلم انگل نوشته شده تمامی نقدها مثبت بودهاند. موقعی که اعلام شد مولان قرار است ساخته شود بلافاصله اعتراضی نوشته شد که ما مولان سفیدپوست نمیخواهیم! دیزنی اعلام کرد که در جستوجوی یک بازیگر چینی برای نقش مولان است و کلا برای فیلم از بازیگران آسیای شرقی استفاده کردند. سرانجام هم دیزنی تصمیم گرفت اکران سینمایی را فراموش و مولان را روی سرویس استریم دیزنی پلاس منتشر کند. از سوی دیگر قرن تازه تبدیل به آوردگاه و محل مبارزهی نشریات سینمایی و غیرسینمایی، اپلیکیشنها و صفحات مجازی برای انتخاب بهترین فیلمهای عصر حاضر هم شده است. اما روشن ترین اشاره به تحصیل زبان مادری در بند ۳ ماده ۴ ییانیه حقوق انسانهای متعلق به اقلیتهای قومی، دینی و زبانی (سازمان ملل ۱۹۹۲) است که میگوید: «دولتها میباید اقدامات لازم را انجام دهند تا اینکه، در حدود امکانات، افرادی که متعلق به اقلیتها هستند فرصتهای کافی برای آموزش زبان مادری خود و یا آموزش به زبان مادری خود را دارا باشند.» این ماده نیز با گذاشتن شرایطی مانند «در حدود امکانات» و «آموزش زبان مادری و یا آموزش به زبان مادری» از حالت «ایجابی» و تعیین تکلیف در آمده بیشتر صورت توصیه میگیرد و موضوع را به صلاحدید دولتها واگذار مینماید.
لازم به ذکر است که عوامل این فیلم مجبور شدند که پرده سوم را دوباره، فیلم برداری کنند که سبب به وجود آمدن هزینههای بیشتری شد. اما «یی یی» دوباره راهش را به صدر پیدا کرد و این روزها منتقدان و مخاطبان بیشتری آن را میبینند و به ستایشش دست میزنند. پس طبیعی است که بالاخره این ژانر پس از هر دورهی سردرگمی و فترتی راهش را پیدا میکند، چرا که در نهایت تا پوست و گوشت و استخوانش به جامعهی تازه وابسته است و مجبور است که خود را دوباره با آن هماهنگ کند. باند میکوشد تا با کمک او به ماشین رمزگشایی شوروی دست یابد. همه تصمیم میگیرند که به روستایی در همان حوالی بروند و کمی استراحت کنند اما … اما چرا کلاً الفبا را عوض نکردهاند؟ پس از اینکه خانوادهاش به او یادآوری میکنند که چرا برونو بدنام شده است، میرابل شیشه را دوباره جمع میکند و تصویری از کاسیتا را میبیند که پشت سرش ترک میخورد. هزارتویی که یک سرش عشق ممنوع او به زنی جوان است و سر دیگرش به احساسات سرکوب شدهی خودش گره خورده است. نتیجهی همهی اینها باعث شده که جواهری تراش خورده که هم فرمگرایی سینمای شرق اروپا در دهههای گذشته را به یاد میآورد و هم از نگاهی روشنفکرانه و غربی برخوردار است، ساخته شود که میتواند هوش از سر مخاطب خود برباید.
شاید چنین به نظر برسد که انتخاب برترینهای قرن حاضر کاری عبث و بیهوده است؛ چرا که هنوز 78 سال دیگر از آن باقی است، اما در این دوران نفوذ و گسترش هر چه بیشتر سینمای جریان اصلی و پیدا شدن سر و کلهی آثار ابرقهرمانی و فانتزی، خیلیها فرصت تماشای آثار خوب هر سال را یا از دست دادهاند یا اصلا متوجه ساخته شدن آنها نشدهاند. این حضور چنان قدرتمند و با قاطعیت همراه است که به یک تقدیرگرایی شوم میماند که شخصیت های اصلی را محاصره کرده و راه فراری باقی نگذاشته است. با حملهی گروهی از موجودات فضایی به اسم آمانتوها به زمین در دورهی ادو، انسانها تسلیم این حضور شدهاند و بیست سال بعد از این اتفاق، زندگی در ژاپن فئودال سبک و سیاق تازهای بهخود گرفته است چراکه دولت به ساموراییها خیانت کرده و تسلیم بیگانگان شده است و با ممنوعیت حمل شمشیر و کنار زدن ساموراییها دیگر مقاومتی دربرابر حضور آزادانهی آدم فضاییها وجود ندارد. این در حالی است که اکشنترین فیلمهای آمریکایی (اگر «جان ویک» را حساب نکنیم) هم در نهایت چندتایی آدم بزن بهادر سراغ قهرمان میفرستند و البته موفق میشوند کمی هم او را کتک بزنند.
اما اگر تصور میکنید که تارانتینو این قصه را به شیوهای معمول روایت کرده، سخت در اشتباه هستید. بیشتر انیمه های گانگستری و مافیایی، روی خانواده های با نفوذ و یا اعضای گردن کلفت گروه های کوچک و بزرگ تمرکز می کنند؛ اما انیمه Kaiji از زاویه دید متفاوتی برای روایت داستانش استفاده کرده است: این انیمه، به جای پرداختن به مافیا و اعضای گنگ های مختلف، تاثیر اعمال آنها را بر روی زندگی مردم عادی نشان می دهد. گروه آسیا-اروپا و خاورمیانه ای که بخش فارسی بیبیسی جزئی از آن محسوب میشود، از طریق سرویس جهانی بیبیسی در سال ۱۳۸۵ پیشنهاد تأسیس یک شبکه تلویزیونی را به وزارت خارجه بریتانیا ارائه کرد. او پیش از این فقط یک فیلم ساخته که اثر محبوبی هم از کار درآمد؛ «من پیش از تو» که اقتباسی از کتاب جوجو مویز بود. «من به پایان دادن به اوضاع فکر میکنم» نسخهی چارلی کافمن از یک فیلم ترسناک است؛ یعنی شبیه هیچکدام از آثار این ژانر نیست و همزمان با مؤلفههایشان بازی میکند. هنگام مرور صحنههای ضبط شده، او تنها به این فکر میکرد که آیا کاری که انجام شده کافی است یا باید دوباره انجام شود؛ نه به خوب یا بد بودن کار.
میتوان از فهم این احساس به این درک رسید که آنها هم مانند ما فکر میکنند و مانند ما با وقایع اطراف خود روبهرو میشوند. حال او یا باید با آن روبهرو شود یا فرار کند و تا آخر عمر از فرصت رستگار شدن بی بهره بماند. به این معنا که از رنگهای شاد و قابهای زیبا به گونهای بهره گرفته که به جای ایجاد احساس سرخوشی و لذت، در مخاطب ایجاد وحشت کند. بیل مکانیکی از قابلیت چرخ 360 درجه و انعطافپذیری بالای بازو بهره میبرد. بعد از نمایش این فیلم مشخص شد که او کارگردان درجه یکی است که چندتایی فیلم معرکهی دیگر هم در کارنامه دارد. باید مشخص کنیم ترکی آذری و یا ترکی ترکیه و غیره. در تعریف آکادمی علوم و هنرهای سینما آمدهاست که فیلم کوتاه باید حداکثر ۴۰ دقیقه یا کمتر، زمان داشته باشد. سعید سلطانی کارگردان سریهای مختلف سریال ستایش عنوان کردهاست که سنگ بنای کار را ایرج قادری گذاشت، اما پس از ساخت ۲۰۰ دقیقه از کار به علت بیماری انصراف داد و من به جایش آمدم. اما رابرت پتینسون خیلی زود با حضور در چنین نقشهایی و کار کردن با فیلم سازان صاحب سبک از آن دوران فاصله گرفت و برای خود به بازیگری صاحب هویت تبدیل شد.
سالار میرکریمی و مهرداد جوانمردی با بخش گزارشات طنز در این برنامه حضور خواهند داشت. فقط باید آدمی نابغه و با پشتکار پیدا شود که نقشهای درست و حسابی در سر دارد. بر اساس یک پیشگویی که در سال پنجم از طریق یکی از معلّمها به هری گفته میشود، یا هری باید «وُلدمورت» را از بین ببرد یا «ولدمورت» باید هری را از پیش رو بردارد و هیچکدام با وجود دیگری قادر به زندگی نخواهند بود و سیر صعودی داستان هم بر همین اساس است و هر دو شخصیت به دنبال از بین بردن یکدیگرند. دخترک به دنبال پدر و مادرش میگردد و پس از پیدا کردن آنها متوجه میشود که هر دو به خوک تبدیل شدهاند. رویارویی پدر با پسر بعد از سالها یکی دیگر از اساطیری است که ریشه در باورهای کهن دارد. زندگی ملایم و بی حوصلگی ناپایدار او هرچند با آخرالزمان زامبیها به لندن همراه میشود، اما او در این میان سعی میکند با نجات معشوقهاش، بهترین دوستش و مادر دوست صمیمیاش حرکتی رو به جلو در زندگیاش انجام دهد. «انگاشته» فیلم جدید کریستوفر نولان مثل بقیهی آثارش در سکوت خبری جلو میرود. جاد آپاتو یکی از مهمترین فیلمسازان یک جریان جدید در هالیوود محسوب میشود.
این فیلم در داستان خود آخرالزمانی را به تصویر میکشد که در یک مهمانی مشهور در خانه جیمز فرانکو در هالیوود رخ میدهد. داستان فیلم در دوران جنگ جهانی اول رخ میدهد و درباره یک کاپیتان کانادایی قایق موتوری بهنام چارلی آلنت (با بازی همفری بوگارت) و یک مبلغ مذهبی بریتانیایی بهنام رُز سایر (با بازی کاترین هپبورن) است. کوتاه درباره فیلم: فیلمی خاص، کمدی بسیار خوب اما نه آنچنان جدی؛ فیلمی درباره روابط زناشویی و تأثیر بسیاری چیز ها که از دید ما مهم نیستند. تیولات و املاکی که اعیان مغول و یا ترک و مغول از روزگار فتح ایران بدست آورده بودند، باعث ایجاد روابط اقتصادی و پیوند هائی میشد که در شرایط بی قانونی و زورگوئی قابل ملاحظه بود. مرد تودار ابتدایی همچون ماری زخمی نیشی به شهر تاریک میزند و پس از آغاز ولوله و هرج و مرج و پس از اطمینان از امنیت زن، این محیط نکبتبار را برای همیشه ترک میکند.